فقر فزاینده در امریکا
شباهنگ راد شباهنگ راد

براستی که این چه جامعه‏ای‏ست دولت‏مردان امیریکایی برای میلیون‏ها انسان محروم ساخته‏اند؟ یک ششم از جمعیت این کشور در زیر خط فقراند و یک ششم دیگر آن، فاقد بیمه‏های درمانی‏اند. بیش از پانزده میلیون نفر هم بیکاراند و هزاران کودک در خیابان‏ها در پی لقمه‏ای نان می‏باشند و فحشاء دارد در ثروت‏مندترین کشور جهان بیداد می‏کند.

این "نظم نوینی"ست که سردمداران امریکا در پی آنند و به‏عبارتی حقیقی‏تر باید گفت که این‏ها رسوبات و نمودارهای مناسبات گندیده‏ی سرمایه‏داری‏ست که دارد این‏گونه تجلی خود را در سطح جامعه به‏نمایش می‏گذارد. همه‏جا این‏چنین است و همه‏جا سرمایه‏داران بر شتاب استثمار و جنایت‏کاری‏های‏شان افزوده‏اند و دارند بار بحران دائم‏التزایدشانرا با تعرض به معیشت کارگران و زحمت‏کشان پاسخ می‏دهند. بنابه به آمار و ارقام منتشره از دم و دستگاه‏های امریکائی طی هشت ماه گذشته بیش از نیم میلیون نفر بیکار شده‏اند و در انتظار تخریب زندگانی هر چه بیشتر خوداند. سئوال این است‏که آیا انسان مستحق چنین زندگی نکبت‏باری‏ست؟ کدام فلسفه و منطقی می‏تواند بخود بقبولاند که هفت‏صد تن از سرمایه‏داران امریکائی مجازاند تا سرمایه‏ی نزدیک به نیمی از جمعیت این‏کشور – یعنی صد و پنجاه میلیون نفر – را در دستان خود قبضه نمایند؟

آری در چنین مناسبات و جوامع‏ای درآمد پائینی‏ها روز به روز دارد کاهش می‏یابد و در عوض درآمد بالائی‏ها افزوده می‏گردد. حاکمان و ظالمان دارند به یمُن زور و سرکوب و سر نیزه و با تحمیل سیاست‏های ارتجاعی‏شان به میلیون‏ها انسان جامعه‏ی خودی و دیگر جوامع، سیاست‏های‏شانرا به پیش می‏برند و بر سرمایه‏های نجومی خود می‏افزایند. به جای سازندگی و شکوفائی جامعه دارند جنگ به راه می‏اندازند و بر خرابی‏ها و ناامنی‏ها می‏افزایند. در حقیقت تعرض افسار گسیخته‏ی جهان سرمایه‏داری و بویژه دولت‏مردان امریکا به میلیاردها انسان محروم پاسخی‏ست به اوضاع در هم ریخته کنونی.

 

به بیانی باید گفت که امروزه جهان در مرحله‏ی آزمایش و وخیمی قرار گرفته است. بحران و رشد تصاعدی بیکاری در سرتاسر دنیا و به تبع‏ی آن عدم تقاضای کالاهای تولیدی بدلیل گرانی سرسام‏آور و نداری میلیون‏ها انسان محروم، موقعیت و گردش سرمایه را به مخاطره انداخته است و دارد حاکمیت قدرت‏های بزرگ جهانی را به خطر می‏اندازد. بدون کمترین تردیدی دلیل این‏همه نابسامانی‏ها و از هم پاشیدگی‏ها آشکار است و به اثبات رسیده است‏که مناسبات و سیاست‏های حاکم بر جهان کنونی بیش از این کارکرد ندارد و نمی‏توان بنیه‏های جامعه را با تعرض به سفره‏ی ناچیز کارگران و زحمت‏کشان بنا ساخت؛ نمی‏توان تا ابد با چماق و زور، مطالبات بحق کارگری – توده‏ای را پس زد و سیاست‏های تخریبی خود را به پیش بُرد. محالفت‏های علنی و به چالش کشیدن حاکمان جهانی و بویژه دولت‏مردان امریکائی را می‏توان به عریان در همه‏جا دید. حضور هزاران نفر در "وال استریت" نیویورک و بستن آن توسط مخالفین سیاست‏های "ریاضت کشی" و دستگیری بیش از هفت‏صد تن از تظاهرکنندگان توسط ارگان‏های مسلح حافظ سرمایه و در همان آغازین تظاهرات، نمایان‏گر اوضاع وخیمی‏ست که جهان سرمایه‏داری با آن دست به گریبان می‏باشد.

 

پر واضح است‏که دلیل چنین امری به شکاف عمیق طبقاتی بر می‏گردد و مردم ناتوان از تهیه‏ی پائین‏ترین نیازهای اولیه‏ی زندگی‏اند و هزاران جوان فارغ‏التحصیل بیکاراند. مردم مخالف سرازیر شدن سرمایه‏های مملکتی به حلقوم جنگ‏های حانه خراب‏کن و تخریب زندگانی جوامع‏ی غیر خودی‏اند و خواهان قطع فوری آن و خروج نیروهای نظامی امریکائی از افغانستان، عراق و دیگر نقاط جهان‏اند. تداوم تظاهرات در نیویورک، واشنگتن، پورتلند، آستین، آتلاین و لولس آنجلس و دیگر شهرهای امریکا گواه‏ی چنین ادعایی‏ست و به اثبات رسیده است‏که نمی‏توان میلیون‏ها انسان را مرعوب سیاست‏های ضد انسانی و منفعت‏جویانه‏ی خود نمود و نظم دل‏بخواه‏ی خود را به آنان تحمیل نمود؛ نظمی که میلیاردها انسان محروم در مقابل‏اش به صف شده‏اند و خواهان تغییر آنند؛ نظمی که کمترین هم‏حوانی‏ای با منفعت کارگران، زحمت‏کشان، جوانان، زنان و محرومان ندارد و رسالت‏اش تخریب زندگانی انسان‏هاست.

 

بنابراین تا زمانی‏که این نظام‏ها بر سر کاراند، چشم‏اندازی در بهبودی اوضاع در هم ریخته و وخیم میلیاردها انسان رنج‏دیده جهان و هم‏چنین کارگران و زحمت‏کشان امریکا نیست و معین است‏که بانی بیکاری پانزده میلیونی و فقر پنجاه میلیونی و وجود هزاران کودک کار و غیره در امریکا، دولت‏مردان کنونی‏اند و باید به زیر کشیده شوند تا روند تخریب زندگی و نداری انسان‏ها خاتمه یابد و نظامی بر سر کار آید تا از منافع‏ی کارگران و زحمت‏کشان حفظ و حراست نماید. تنها در پرتو چنین نظام‏ها، یعنی نظام‏های متعلق به میلیون‏ها انسان رنج‏دیده است‏که جامعه از شر نداری و کودکان کار و بیکاری‏سازی انسان‏ها خلاصی خواهد یافت و سرمایه‏های مملکتی تماماً در خدمت به رشد و شکوفائی جامعه قرار خواهد گرفت. این آن جامعه‏ی مطلوبی‏ست که میلیاردها انسان محروم خواهان آنند.


November 14th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي